آدم قابل اعتماد
همیشه مواظبت از اعمال، خصوصا آنچه افزون بر وظایف و فرایض بود برای اخلاص بیشتر و ترس و وحشت از ریا نبود. عمده اش ملاحظه اطرافیان بود و اینكه شخص در جمع انگشت نما بشود و بر سر زبانها بیفتد، ولو به شوخی.
كافی بود كسی را یكبار در نماز با توجه ببیند ، وقتی دو نفر به او می رسیدند یكی آهسته به دیگری می گفت:آدم قابل اعتمادی نیست، باید مواظب حرف زدنمان باشیم و او با تعجب می پرسید:چطور؟
گوینده توضیح می داد:هر چه بشود می رود به خدا می گوید. یك سره با خدا در حال حرف زدن است!
از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط خوشخو
آخرین مطالب